بعد یه عشق ناتموم...
بعد یه خیانت...
بعد اینکه همه چیزتو از دست دادی،پشت دستتو داغ میکنی که دیگه عاشق نشی و به هیچ کس مهربونی نکنی...
یه چند وقت که میگذره...
بدون احساس راه میری ، بدون احساس زندگی میکنی، بدون احساس نفس میکشی و بی تفاوت از کنار همه چیز رد میشی....
گاهی اونقد پیش میری که به خودت میگی دوست داشتن و عشق دروغه....
بدون اینکه خودت بفهمی شدی یه آدم آهنی ، یه مرده ی متحرک....
بعد اینهمه بدبختی زیر لبات آروم فریاد میزنی:
لعنت به تو بی معرفت...
تُف به همه ی خاطرات...
لعنت به تو...
بعد یه خیانت...
بعد اینکه همه چیزتو از دست دادی،پشت دستتو داغ میکنی که دیگه عاشق نشی و به هیچ کس مهربونی نکنی...
یه چند وقت که میگذره...
بدون احساس راه میری ، بدون احساس زندگی میکنی، بدون احساس نفس میکشی و بی تفاوت از کنار همه چیز رد میشی....
گاهی اونقد پیش میری که به خودت میگی دوست داشتن و عشق دروغه....
بدون اینکه خودت بفهمی شدی یه آدم آهنی ، یه مرده ی متحرک....
بعد اینهمه بدبختی زیر لبات آروم فریاد میزنی:
لعنت به تو بی معرفت...
تُف به همه ی خاطرات...
لعنت به تو...
نظرات شما عزیزان:
سلام عزیزم خوبی وبه جالبی داری خوشم اومد عزیزم اگه با تبادل لینک موافقی بهم بگو لینکت کنم وتو هم منو لینک کنی مرسی بابای